به گزارش می متالز، یکی از طرحهای بیژن زنگنه وزیر نفت که در دولت یازدهم مطرح شد، طرحی با عنوان بومیسازی 10 قلم کالای استراتژیک در صنعت نفت بود که این طرح در سال 93 با هدف حمایت از ساخت داخل و پوشش خلاءهای تکنولوژیک در حوزه تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت مطرح شد. این 10 قلم کالای اساسی شامل تجهیزات سرچاهی و درون چاهی، پمپهای مربوط به چاه، متههای حفاری، شیرهای کنترلی، انواع لولهها، الکتروموتورها، ماشینهای دوار، فولادهای آلیاژی، ابزارهای اندازهگیری و ساخت پیگ هوشمند بودند.
در این بین هر چند تصمیم وزارت نفت مبنی بر بومیسازی 10 قلم کالای اساسی نفت تصمیم درستی بوده است، اما عملا در فضای اجرایی کمتر اقدام تاثیرگذاری برای همراه کردن دستگاههای دولتی برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی صنعت نفت انجام شده است. یکی از 10 قلم کالای اساسی صنعت نفت کمپرسورها است که در مصاحبه بهرام بارانی مدیرعامل شرکت بارون به عنوان یکی از شرکتهای تولیدکننده کمپرسورها به بررسی چالشهای موجود در مسیر ساخت داخل این محصول و میزان موفقیت در بومیسازی این محصول پرداخته خواهد شد.
مشروح مصاحبه به شرح زیر است:
شرکت بارون از سال 1340 برای ساخت کمپرسور از وزارت اقتصاد پروانه تاسیس گرفت. از همان ابتدای تاسیس، وارد حوزه طراحی کمپرسورها بر اساس سعی و خطا شدیم و اینگونه نبود که به صورت مهندسی معکوس تولید نماییم. الان حدود ۶۵ سال است که شرکت ما در حوزه طراحی و ساخت کمپرسور فعال است و امروزه صاحب دانش فناوری، دانش طراحی مهندسی و ساخت بر حسب نوع نیاز پروژهها و فراتر از آن توان ارائه راهکارها و همکاری متقابل و فناورانه با لایسنسورها جهت انتخاب نوع فناوری کمپرسورهای رفت و برگشتی تا یک مگاوات هستیم. بعد از طی مراحل موفقیت ما هماکنون به عنوان دومین شرکت تراکمساز کمپرسور در دنیا با فشار ۷۵۰ بار معادل psi 10000 فعالیت میکنیم. شرکت بارون جزء شرکتهای پیشرو در حوزه فناوری کمپرسور است و گواهی تطابق استاندارد ABP618 را هم دارد.
شرکت ما حدود 30 سال است که در زمینه تولید کمپرسورهای رفت و برگشتی با وزارت نفت همکاری میکند. بعد از تحریمها شرکتهای خارجی تولیدکننده ۱۲ برند معتبر خارجی کمپرسور که در تاسیسات نفت ایران کار میکردند، کار را رها کردند و اکنون کارهای خدمات پس از فروش از جمله ساخت قطعات یدکی، رفع نواقص و تعمیرات اساسی این کمپرسورها را شرکت بارون انجام میدهد.
کمپرسورها به سه نوع تقسیم میشوند. نوع اول Axial compressor یا کمپرسورهای محوری هستند که کاربرد زیادی در صنعت نفت ندارند. نوع دوم Centrifugal compressor یا کمپرسورهای گریز از مرکز هستند که شرکت OTC و چند شرکت دیگر در این زمینه فعالیت دارند. نوع سوم هم کمپرسورهای جابجایی مثبت هستند که این نوع از کمپرسورها به 2 دسته تقسیم میشوند. دسته اول کمپرسورهای رفت و برگشتی است که شرکت ما در این حوزه در آسیا پیشتاز است. دسته دوم کمپرسورهای پیچشی یا screw-type compressor هستند که تا امروز این کمپرسورها در ایران پکیج میشدند.
در همین شرایط بحرانی ما با یک شرکت خارجی قراردادی امضا کردیم که ما تکنولوژی کمپرسور رفت و برگشتی به آنها بدهیم و آنها هم متقابلا تکنولوژی کمپرسور اسکروتایپ را به ما بدهند. بنا به این توافق 100 درصد دانش فنی کمپرسور تولیدی شرکت بارون به شرکت خارجی منتقل شود و ۱۰۰ درصد دانش فنی کمپرسور اسکرو تایپ در ایران به شرکت ما انتقال داده میشود تا در این سری از کمپرسورها نیز استقلال لازم را مانند کمپرسورهای رفت و برگشتی پیدا کنیم.
در حال حاضر تنها شرکتی هستیم که در ایران کمپرسورهای اسکرویی که آسیب میبیند را بازسازی و به روز میکنیم تا حیات مجدد پیدا کرده و دوباره وارد سرویس و بهره برداری گردد و یک سال هم آنها را گارانتی میکنیم. درحالی که در همه دنیا اگر قطعات اصلی کمپرسور اسکرو که شامل دو شافت Male and Female shaft و محفظه آن هست به هر دلیلی خراب شود بلوک کمپرسور(airend) را تعویض میکنند. بر این اساس ما تنها شرکتی در ایران هستیم که این کمپرسورها را پس از آسیب دیدن دوباره بازسازی و وارد سرویس میکنیم.
تکنولوژی کمپرسورهای بارون، حاصل اندیشه پارسی و طراحی آن حاصل تلاش مهندسین ایرانی است و امروز این سرمایه اجتماعی و دانش سازمانی آماده توسعه فناوری کمپرسور به سه و تا ده مگاوات است. این شرکت در طول چرخه حیات خود تا کنون هیچگاه مهندسی معکوس نکرده است.
به طور کلی تحقیق و توسعه باید در تمام بدنه سازمان وجود داشته باشد، یعنی واحد مهندسی، فنی، تولید، برنامهریزی، فروش، مالی و همه در یک شرکت پویا نیازمند تحقیق و توسعه مبتنی بر نقشه راه و اهداف شرکت هستند. اگر منظور شما از تحقیق و توسعه این است که ما به صورت سنتی یک واحد را با چنین ماموریت تعیین کننده تاسیس کنیم، نه ما این کار را نکردیم. بلکه حدود هفت سال پیش که با مدیریت دانش آشنا شدیم، بخش تحقیق و توسعه شرکت بارون را به سه بخش تقسیم کردیم: بخش محصول، بخش فرایندهای شناخت نیاز بازار تا تولید کمپرسور و بخش خدمات پس از فروش.
در هر سه بخش سطح و نیازهای فناوری روز را شناسایی و بر اساس ارزیابی فناورانه سطوح آن را تعیین نموده تا برنامه توسعه شرکت تبیین و برنامهریزی شود. با اجرای همین خط مشی بر اساس تحقیقات صورت گرفته در شاخص کیفیت، در میزان تراکمسازی و نوآوری در محصولات جزء 10 شرکت برتر در این صنعت قرار گرفتهایم و نه تنها پیشرو فناوری در منطقه خاورمیانه هستیم بلکه تاکنون موفق شدهایم تا فاصله نزدیکی به فناوری نسل چهارم پیدا کنیم و تنها شرکتی در منطقه هستیم که جهت هوشمندسازی محصولات و خطوط تولید پلتفرم IOT داریم.
اگر صنعت نفت را به دو بخش اصلی بالادست و پاییندست تقسیم کنیم. کمپرسورهایی که در بالادست صنعت نفت استفاده میشوند به دو دسته Offshore و Onshore تقسیم میشوند. این دو بخش از صنعت نفت و گاز از پلتفرم تکنولوژی متفاوتی برخوردار است که شرکت بارون برای هر دو بخش پلتفرم موردنیاز را فراهم کرده است. در پروژههای حوزه میاندستی نیز از کمپرسورها برای انتقال گاز استفاده میشود که آمادگی و توانایی تولید کمپرسورهای هوای فشرده ابزار دقیق (Oil free) و پکیجهای مولد نیتروژن را داریم.
متاسفانه در ایران وقتی حرف از ساخت داخل زده میشود، بیشتر جنبه شعاری دارد و کسی به عمق ساخت داخل یک محصول توجه نمیکند، چون در ایران شایسته سالاری مبتنی بر توان فناوری نیست و تنها به قیمت پایین و یا خارجی بودن جنس توجه میشود نه کیفیت ساخت محصول. بنده اینجا گلایهای از وزارت صمت دارم زیرا این وزارتخانه بدون بررسی کافی برای هر کارخانهای که اسم خودش را سازنده میگذارد پروانه بهرهبرداری صادر میکند و همین موضوع باعث شده تا شرکتهای شبه سازنده در کشور از فراوانی و رشد بالایی برخوردار باشند.
این شرکتها بلوک کمپرسور، موتور برق و تابلو برق و همه تجهیزات موردنیاز را از خارج وارد میکنند و فقط در ایران یک شاسی یعنی دو تکه آهن را به هم جوش میدهند و روی هم سوار میکنند و به عنوان تولیدکننده و سازنده کمپرسور هم از تمام ظرفیتهای پیرامونی حداکثر استفاده را میکنند و هم مانع رشد سازندگان واقعی میشوند. متاسفانه چون برخی از این شرکتها کالاهای مونتاژی را از چین میخرند، تولیدشان اصلا کیفیت مناسبی ندارد. مابقی شرکتهای شبه سازنده نیز قطعاتشان را از کشورهای غربی میآورند و شما میدانید در صنعت نفت و گاز چون شیفتگی به غرب وجود دارد محصولات ایرانی حتی اگر تمامی استانداردها را هم پاس کنند، باز هم از اقبال شایسته و متناسب اقدامات یاد شده برخوردار نمیشود.
به بیان دیگر وقتی در مناقصهای کارشناسان خرید متوجه میشوند که فلان شرکت کمپرسورش را از خارج میآورد و با مونتاژ و چند کار دیگر به اسم تولید داخل میفروشد به خرید محصولات آن شرکت تمایل نشان میدهند. بنابراین در حال حاضر گردش مالی شرکتهایی که به صورت واقعی اقدام به ساخت داخل و بومیسازی قطعات و تجهیزات صنعت نفت کردهاند، تناسب و تعادل لازم جهت توسعه همه جانبه ندارد و این شرکتها عموما مورد اعتماد صنعت نفت و گاز قرار نمیگیرند، ولی شرکتهایی که کمپرسور را از خارج وارد کرده و اینجا مونتاژ میکنند به مراتب از استقبال بهتری برخوردار میشوند.
از طرفی شرکتهایی که خودشان مالک فناوری و ماموریت توسعه فناوری ندارند، زمان و توان خود را متمرکز بر بازاریابی و جذب منابع و مشوقهای ساخت داخل میکنند و عملا امتیازات و مشوقها، سهم سازندگان اصلی یعنی سازنده خارجی میگردد و بازار هدف هم با تفکر اینکه کالای خارجی خریداری میکند با اختصاص ارز و قرارداد ارزی ریالی عملا هزینه بیشتری بابت آن میپردازد، درحالیکه سازنده داخلی عملا عکس شرایط یاد شده را داشته و تمام سود ناشی از فروش محصولات خود را صرف زیرساختهای تولید و بابت توسعه میکند در نتیجه در اخذ امتیازات نیز عقب مانده و بستر مناسبی را جهت جذب و استفاده از آن ندارد.
دستگاههای دولتی نیز با بیاعتنایی هیچ پایش و رگلاتوری مناسبی را انجام نمیدهند و این موضوع باعث عقب ماندگی صنایع داخلی و رشد و جهش تولید صنایع خارجی میشود. حال این خودتحریمی غیرمستقیم در شرایط تحریم شدت بیشتری پیدا میکند، به همین دلیل سرمایهگذاران امنیت لازم و تمایل و توان توسعه لازم از دست میدهند و تکرار این بیتوجهیها عامل اصلی عقب ماندگی کشور است.
کمپرسورهای تولیدی شرکت بارون گواهی تطابق استاندارد APA از CB های معتبر را دارد و ما حتی بر اساس آن قبل از تحریم، کمپرسور گاز را به اروپا صادر میکردیم و قرارداد انتقال فناوری نیز با کشور مالزی منعقد کردیم. کمپرسورهای تولیدی ما ۵ سال گارانتی دارد. کمپرسورهای شرکت بارون هر پنج سال یک مرتبه به اورهال نیاز دارند، درحالی که کمپرسورهای رقبای خارجی ما هر ۸۰۰۰ ساعت باید سرویسهای لازم خود را مانند تعویض ولو و ... داشته باشند. هیچ شرکت خارجی ۵ سال محصولاتش را گارانتی نمیکند و تمام کمپرسورهای خارجی بین ۴ تا ۸ هزار ساعت گارانتی دارند.
متاسفانه در حالی سال جهش تولید رو به پایان است که همچنان وزارت نفت بین شرکتی مثل شرکت بارون که محصولاتش 100 درصد بومی شده است و حتی یک دلار هم ارز مصرف نمیکند و شرکتی که فقط کمپرسور را در داخل کشور پکیج میکند و تمام خریدهایش خارجی است، تمایزی قائل نیست و عملا با تداوم این بیتوجهی تولیدکننده داخلی از حمایت لازم برخوردار نمیشود. در حال حاضر در حالی صنعت نفت ما مجوز خرید خارجی میدهد که ما ساخت کمپرسور را ۱۰۰ درصد داخلی کردهایم به شکلی که ذوب آهن اصفهان سنگ آهن را تبدیل به چدن و فولاد میکند و این شرکت آن را به کمپرسور میکند و یک دلار ارز مصرف نمیکنیم.
بنده از وزارت صمت گلایه دارم که چرا وقتی تجهیزی در داخل کشور تولید میشود، اجازه واردات آن محصول داده میشود و میلیونها دلار در شرایط کمبود ارزی فعلی کشور را به آن شرکتهای شبه تولیدکننده اختصاص میدهد. از طرفی وزارت نفت نیز به دلیلی که ما از آن خبر نداریم در پروژه ساخت داخل 10 قلم کالای اساسی نفت همچنان از بحث کمپرسور غافل است. درحالیکه ما در نسبت به سایر شرکتها امتیاز بالاتری را آوردیم و پیشنهادات جذابی نیز رسما و مکتوب ارائه شد.
در فشار تحریم مهندسان ما قادر به ساخت کمپرسور هستند ولی از آن طرف وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه، سازنده داخلی را دور میزند و ارز را به شرکت شبه سازنده تخصیص میدهند تا کمپرسور را از خارج وارد کنند. شما به بنده بگویید این چه روش و طرز حمایت از تولید داخل است. جهش تولید زمانی محقق میشود که شرکتهایی مانند شرکت بارون که صاحب فناوری هستند و زنجیره تامین آن از ۴۲ شرکت داخلی تشکیل شده است، مورد توجه قرار گرفته شوند که متاسفانه الان مسئولین مرتبط هم دور زدن تحریم یاد گرفتهاند و هم دور زدن سازنده داخلی.
در پروژه 10 قلم کالای اساسی نفت ما در مناقصه شرکت کردیم ولی به ما گفتند آقای وزیر گفته در حوزه توربین و کمپرسور برنامه دیگری دارد و برای تامین این تجهیزات به گونه دیگری اقدام میشود. بعد از این شرکت بارون مکاتبات زیادی با شرکتهای مرتبط و وزارت صمت و نفت داشت ولی هیچ کدام به سرانجامی نرسید. خب اگر وزارت نفت برنامه دیگری دارد چرا آن را با تولیدکنندگان داخلی در میان نمیگذارد.
وقتی شما تجهیزات ثابت مانند مخزن را میخرید، چون مانند تجهیزات دوار استهلاک، قطعه یدکی و تعمیرات گران قیمت دورهای لازم ندارد، به مراتب هزینه سرویس و نگهداری بسیار کمی را نسبت به تجهیزات دوار دارد و این در حالی است که هزینه سرویس و نگهداری تجهیزات دوار در یک دوره 20 ساله، حدود 93 درصد کل هزینههای انجام شده برای این تجهیز است. به بیان دیگر قیمت خرید کمپرسور (CAPEX) به نسبت هزینههای تعمیر و نگهداری (OPEX) بسیار پایین است و قیمت خرید معادل ۷ درصد کل هزینه میباشد. به عبارتی فارغ از اهمیت مباحث وابستگی و ... میزان ارزبری برای کمپرسورها را باید در دامنه زمانی ۲۰ ساله محاسبه کرد و در این صورت اهمیت ارزبری آن آشکار میشود.
بر اساس آمار تهیه شده در وزارت نفت، هزینه خرید تجهیزات دوار برای توسعه صنعت نفت وگاز در 10 سال آینده معادل ۴۶۱۵۱ میلیون دلار برآورد شده است که اگر در تناسب ۷ به ۹۳ درصد، هزینه بیست سال بهرهبرداری را محاسبه کنیم میتوان به اهمیت و ضرورت جلوگیری در ارزبری در این حوزه پی برد. در نتیجه شما میتوانید به راحتی محاسبه کنید که اگر تجهیز ایرانی استفاده نشود، چقدر باعث ارزبری میشود.
هماکنون 6 میلیارد دلار پروژه EPD/EPC در برنامه اجرایی وزارت نفت تعریف شده است ولی وقتی به وزارت نفت مراجعه میکنیم میبینیم این قراردادها با شرکتهای به اصطلاح E&P بسته شده است. آیا وزارت نفت لازم نبود در این قراردادها برای تامین کمپرسورها برنامه اجرایی جهت تامین آن از تولید داخل داشته باشد. مثلا برآورد میکردند که در این ۶ میلیارد دلار پروژهای که تعریف شده، حدود ۶۰ درصد آن مربوط به تامین تجهیزات است. یعنی حدود ۳.۶ میلیارد دلار آن مربوط به خرید کالا و تجهیزات است که بخش قابل توجهی از آن به تجهیزات دوار اختصاص مییابد.
اگر تا حد ممکن تجهیزات موردنیاز از داخل کشور تامین میشد آیا مشکلات قابل توجهی را از دوش بودجه اداره کشور برنمیداشت؟ اگر این رقم 3.6 میلیارد دلاری به اقتصاد کشور تزریق میشد چند هزار اشتغال ایجاد شده و از مهاجرت چند نخبه از کشور عملا جلوگیری مینمود؟ این در حالی است که طبق آمار جامعه جوان ایران به شدت رو به کاهش بوده و با خطر پیری زودرس جمعیت کشور روبهرو هستیم. یعنی اگر امروز فکری به حال تولید داخل کشور نکنیم و برنامه جدی نداشته باشیم فردا اگر هم بیدار شویم و بهترین برنامه ساخت داخل را داشته باشیم دیگر نیروی جوان کار نداریم و کشور با کاهش درآمد و افزایش هزینه بازنشستگان جمعیت پیر خود روبهرو میشود.
توجه کنیم که گاهی مدیران صنعت نفت و گاز اظهار میکنند که ما در وزارت نفت متولی تولید نفت هستیم نه ضامن تولیدات صنعتی. اما این تفکر در تضاد با منافع ملی و مدیریت صحیح یک کشور است که خرد و تدبیری در آن نمیتوان یافت. وزارت نفت برای شناسایی شرکتهای سازنده داخلی و بخش خصوصی برای ورود به لیست تامینکنندگان هزینه زیادی را تقبل کرده است تا شناخت متقابلی نسبت به ظرفیتهای داخلی پیدا کنند.
اما با اجرای طرح خصوصیسازی صنعت نفت و گاز با رویکرد ایجاد شرکتهایE&P، مبادرت به واگذاری پروژهها در صنایع بالادست و پایین دست و با واگذاری تاسیسات به هلدینگها بدون برنامه منسجم، هماکنون کار به شرکتهایی سپرده شده است که بلوغ و شناخت و احساس تعهد و مسئولیت لازم جهت استقبال از تولیدات داخلی را ندارند. امید آن که کمیسیون امنیت ملی، اقتصاد، انرژی و صنایع در مجلس با همکاری دولت چارهای برای حل این موضوع پیدا کنند.